راستش را بخواهد همیشه از معمولی بودن گریزان بوده‌ام. از این‌که مثل دیگران فکر و رفتار کنم و شبیه آدم‌هایی بشوم که می‌شناسم واهمه داشتم‌. با آدم‌ها دوست و هم‌صحبت خوبی می‌شدم اما صمیمی هرگز. من درونگرا هستم، درونگرایی که  کمال طلب هم هست! از تنهایی و غرق شدن در خیالات لذت می‌برم. از توضیح دادن خودم به دیگران همیشه گریزان بوده‌ام و هنوز هم هستم، اما نه به شدت گذشته. اصلا همین که در این وبلاگ من از احوالاتم می‌نویسم خودش انقلاب بزرگی است آن هم برای منی که حتی در برابر دیگران از به زبان آوردن واژه‌ی ناراحتم فراری بودم. مردم‌گریز نبودم اما تمایل داشتم دایرهٔ روابطم را با آدم‌ها تنگ‌تر کنم‌. 

اما حالا

می‌دانید چیست، احساس می‌کنم یک بخشی از وجود من دقیقا در میان همین مردم گم شده. در میان مردمی که همیشه واهمه‌ی آن را داشتم که شبیه‌شان شوم، که همیشه از دستشان فرار می‌کردم که همیشه بودن در جمعشان حوصله‌ی مرا سر می‌برد. می‌خواهم کمی از این پیوستاری که یک سمتش درونگرایی است و من سفت و سخت به آن چسبیده‌ام فاصله بگیرم. دوست دارم بیشتر در کنار مردم باشم، حتی اگر از حرف‌هایشان کلافه شوم و با بودن در کنارشان احساس پوچی کنم. بخشی از من گم شده. اصلا گم شده؟ شاید هنوز شکل نگرفته! هر چه که هست باید بیشتر میان مردم بروم تا بخشی از من پیدا شود یا بوجود بیاید و رشد کند. دلم می‌خواهد یک صبح تا شب در گوشه‌ای از پر ازدحام‌ترین خیابان شهر بنشینم و فقط به آدم‌ها نگاه کنم. آدم‌های معمولی که هر کدامشان دنیای درونی پیچیده‌ای دارند. درست مثل خودم!

 می‌خواهم آدم‌ها را بیشتر از گذشته دوست داشته باشم.


چقدر درهم و برهم این پست رو نوشتم! یه جوری شد.


جهان به اعتبار خنده‌ی تو زیباست

پا جای پای هیتلر می‌گذارم

بعدش وارد چه مرحله‌ی جدیدی می‌شم؟!

آدم‌ها ,هم ,دوست ,یک ,میان ,گم ,که همیشه ,بخشی از ,گم شده ,از من ,با آدم‌ها

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی یونس ذکایی کانون قرآن و عترت دانشجویان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل دانلود تلگرام فارسی کریمی مشاور بیمه mma عادله vahidonline گام به گام های کلاس هشتم وبلاگ بهداشتی ابتدایی پسرانه سما - زهرا ابراهمیان